انقلابى رکورد شکن
انقلابى رکورد شکن
انقلابى رکورد شکن
فيدل کاسترو رهبر کوبا پاز چهار ماه غيبت دوباره بر صفحه تلويزيون دولتى کشورش ظاهر شده و سرحال به نظر مى رسيده است. آقاى کاسترو در آستانه هشتاد و يک سالگى قرار دارد.. چهل و هشت سال پيش که انقلاب کوبا پيروز شد و کاسترو به رهبری رسيد کمتر کسی فکر می کرد که او آن قدر زنده بماند که تولد هشتاد و يک سالگی اش را ببيند، آن هم در حالی که هنوز نفر اول کوباست.
سرمايه داران و ثروتمندان کوبايی که در روزهای نخست بعد از انقلاب کوبا را ترک کردند و به دويست کيلومتر دورتر در سواحل فلوريدا رفتند، انتظار اقامتی کوتاه مدت در آمريکا را داشتند. آنها فکر می کردند ابرقدرت بزرگ وجود همسايه ای کمونيست آن هم در فاصله ای اينقدر کم با مرزهايش را تحمل نمی کند و شکست دادن کشوری باچند ميليون نفر جمعيت کاری نبود که برای آمريکا سخت به نظر برسد.
فشارها از همان ابتدا شروع شد و تحريم اقتصادی اولين اهرمی بود که آمريکا عليه حکومت کاسترو به کار گرفت. اما کوبايی های تبعيدی عجله داشتند و نمی توانستند منتظر بمانند که فشار اقتصادی کاسترو و يارانش را از پا در آورد.
اين بود که در سال ۱۹۶۱ يعنی کمتر از دو سال بعد از انقلاب کوبا، کوبايی های تبعيدی با پشتيبانی ارتش امريکا به کوبا حمله کردند تا دولت نوپای انقلاب را سرنگون کنند. اما در جنگی که جنگ خليج خوک ها نام گرفت، شکست خوردند و متوجه شدند که اقامتشان در آمريکا از آنچه تصور می کردند بيشتر خواهد بود.
مخالفان کاسترو از همان ابتدا در يک نکته اتفاق نظر داشتند و آن اينکه اين انقلاب وابسته به شخص فيدل است و اگر او نباشد انقلاب خيلی زود شکست خواهد خورد. با همين تحليل از اولين روزهای به قدرت رسيدن کاسترو، نقشه های مختلفی برای ترور او طراحی و اجرا شد. نقشه هايی که طبيعتا هيچ کدام موفقيت آميز نبود و امروز بعد از ۴۷ سال کاسترو روی تخت بيمارستان خوابيده و کوباييان تبعيدی در وب سايت های شرط بندی روی تاريخ مرگ او شرط بندی می کنند.
شايد معروف ترين تلاش برای ترور کاسترو همان سيگار برگ معروف باشد. سيگار برگی که دانشمندان سازمان سيا ساخته بودند و به جای تنباکو از مواد منفجره پر شده بود و قرار بود در صورت کاسترو منفجر شود. تيم محافظان کاسترو اين طرح را هم مثل خيلی طرح های ديگر کشف و خنثی کردند.
اما سيگار برگ انفجاری تنها يکی از نقشه های ترور بود. نقشه هايی که فابيان اسکالانته رئيس سابق سرويس های امنيتی کوبا تعداد آنها را ۶۳۸ مورد ذکر کرده است. برای همين است که خيلی ها عقيده دارند نام فيدل کاسترو بايد از نظر تعداد دفعاتی که به جانش سوء قصد شده، در کتاب رکوردها ثبت شود.
اسکالانته که اخيرا بازنشسته شده، در کتابی با نام "۶۳۸ راه برای کشتن کاسترو" تعدادی از اين نقشه ها را توضيح داده است. کانال چهار بريتانيا نيز فيلم مستندی با همين نام و بر اساس کتاب اسکالانته ساخته که به زودی پخش می شود. نقشه هايی که در اين کتاب به آنها اشاره شده از طرح هايی که به اجرا درآمده و ناموفق بوده تا نقشه هايی که در مرحله طراحی متوقف شده و به اجرا در نيامده را شامل می شود.
در ميان اين طرح ها، نقشه هايی ديده می شوند که به نظر تخيلی می آيند. مثلا در يک مورد ساز مان سيا که از علاقه زياد کاسترو به غواصی در آبهای دريای کرائيب آگاهی داشته، طرح جالبی می ريزد. سيا تعداد زيادی ازحلزون های دريای کارائيب را جمع آوری می کند تا از بين آنها يک صدف بزرگ پيدا کند، صدفی که به ميزان کافی مواد منفجره در آن جا بگيرد. برنامه سيا اين بوده که اين صدف را با مواد منفجره پر کرده و بعد آن را طوری رنگ آميزی کند که در زمان غواصی کاسترو توجه او را جلب کند.
يک نقشه ديگر اين بوده که لباس شنای کاسترو را به يک نوع قارچ سمی آغشته کنند تا او به يک بيماری پوستی شديد دچار شود. اسنادی که در دوره کلينتون منتشر شد نشان می داد که هر دوی اين طرح ها جزو برنامه های سازمان سيا بوده ولی به دلايل عملياتی نهايتا کنار گذاشته شده اند.
در جنگ خليج خوک ها نيز با آنکه سرنگونی دولت کاسترو هدف اصلی بود، اما برنامه مهاجمان ين بود که فيدل کاسترو، برادرش رائول و ارنستو چه گوارا را ترور کنند و از اين طريق به عمر انقلاب خاتمه دهند. دو سال بعد از آن در سال ۱۹۶۳ و درست در روزی که جان اف کندی رئيس جمهور آمريکا ترور شد يک مأمور سيا با يک سرنگ سمی به مأموريت ترور کاسترو اعزام شد اما او نيز ناکام ماند.
يک بار نيز سازمان سيا يکی از معشوقه های سابق کاسترو را راضی کرد که به سراغ او برود و شب وقتی کاسترو خوابيد قرصی سمی را در دهانش قرار دهد. اما کاسترو حدس زده بود که قصد اين زن چيست و هفت تير خودش را به او داده بود تا کار او را راحت کند. اما اين زن هم مثل خيلی های ديگر نتوانسته بود مأموريتش را انجام دهد.
يکی از آخرين سوء قصدهای سيا به ان کاسترو به سال ۲۰۰۰ برمی گردد. کاسترو در آن زمان به پاناما رفته بود و قرار بود در جايی سخنرانی کند. مأموران سيا ۹۰ کيلوگرم مواد منفجره بسيار قوی زير تريبونی که کاسترو قرار بود پشتش بايستد کار گذاشتند. اما مأموران امنيتی شخصی کاسترو در کنترل هايشان اين مواد را پيدا کردند و اين طرح هم به سرنوشت صدها طرح پيشين گرفتار شد.
اما همه طرح های سازمان سيا به اين پيچيدگی نبودند. بعضی از آنها هم طرح های کلاسيک و ساده ای بودند. سيا برای ترور کاسترو به دسته های تبهکار و مافيايی کوبا هم متوسل شد. يک بار قرار بود يکی از هم کلاسی های سابق کاسترو در خيابان به او برخورد کند و در روز روشن اسلحه اش را از جيبش بيرون بياورد و به او شليک کند. يک بار هم قرار بود يک تک تيرانداز در دانشگاه هاوانا به فيدل شليک کند. اما پروژه شليک به کاسترو همان قدر موفق بود که پروژه های مسموم کردن و منفجر کردن او.
با آنکه آمريکا رسما اعلام کرده که ديگر قصد ترور دشمن بزرگش را ندارد، اقدامات احتياطی محافظان کاسترو همچنان به قوت خود باقی است.
اما تمايل شديد آمريکا برای ترور کاسترو و تلاش های فراوان سيا برای اجرايی کردن اين تصميم در نزديک به نيم قرن گذشته، که در نوع خود بی سابقه است، شيوه زندگی فيدل را به کلی تغيير داد. فيدل که در سالهای اول حکومتش به تنهايی در خيابان های کوبا راه می رفت، مجبور شد اين عادتش را کنار بگذارد و به اقدامات امنيتی تن دهد. او در اين سال ها مدام بين بيست مکان مختلف جابجا می شود و ديگر کمتر کسی می داند که کاسترو هر شب کجا می خوابد.
با همه اين ماجراها فيدل کاسترو توانسته از رخت بيمارى بلند شود و از ميهمانش که رييس حزب کمونيست ويتنام است، پذيرايى کند شايد او اينک که ديگر مديريت را به برادرش رائول سپرده از اين پس بتواند رکوردهای ديگری بخصوص در زمينه طول مدت زمامداری بدست آورد.
سرمايه داران و ثروتمندان کوبايی که در روزهای نخست بعد از انقلاب کوبا را ترک کردند و به دويست کيلومتر دورتر در سواحل فلوريدا رفتند، انتظار اقامتی کوتاه مدت در آمريکا را داشتند. آنها فکر می کردند ابرقدرت بزرگ وجود همسايه ای کمونيست آن هم در فاصله ای اينقدر کم با مرزهايش را تحمل نمی کند و شکست دادن کشوری باچند ميليون نفر جمعيت کاری نبود که برای آمريکا سخت به نظر برسد.
فشارها از همان ابتدا شروع شد و تحريم اقتصادی اولين اهرمی بود که آمريکا عليه حکومت کاسترو به کار گرفت. اما کوبايی های تبعيدی عجله داشتند و نمی توانستند منتظر بمانند که فشار اقتصادی کاسترو و يارانش را از پا در آورد.
اين بود که در سال ۱۹۶۱ يعنی کمتر از دو سال بعد از انقلاب کوبا، کوبايی های تبعيدی با پشتيبانی ارتش امريکا به کوبا حمله کردند تا دولت نوپای انقلاب را سرنگون کنند. اما در جنگی که جنگ خليج خوک ها نام گرفت، شکست خوردند و متوجه شدند که اقامتشان در آمريکا از آنچه تصور می کردند بيشتر خواهد بود.
مخالفان کاسترو از همان ابتدا در يک نکته اتفاق نظر داشتند و آن اينکه اين انقلاب وابسته به شخص فيدل است و اگر او نباشد انقلاب خيلی زود شکست خواهد خورد. با همين تحليل از اولين روزهای به قدرت رسيدن کاسترو، نقشه های مختلفی برای ترور او طراحی و اجرا شد. نقشه هايی که طبيعتا هيچ کدام موفقيت آميز نبود و امروز بعد از ۴۷ سال کاسترو روی تخت بيمارستان خوابيده و کوباييان تبعيدی در وب سايت های شرط بندی روی تاريخ مرگ او شرط بندی می کنند.
شايد معروف ترين تلاش برای ترور کاسترو همان سيگار برگ معروف باشد. سيگار برگی که دانشمندان سازمان سيا ساخته بودند و به جای تنباکو از مواد منفجره پر شده بود و قرار بود در صورت کاسترو منفجر شود. تيم محافظان کاسترو اين طرح را هم مثل خيلی طرح های ديگر کشف و خنثی کردند.
اما سيگار برگ انفجاری تنها يکی از نقشه های ترور بود. نقشه هايی که فابيان اسکالانته رئيس سابق سرويس های امنيتی کوبا تعداد آنها را ۶۳۸ مورد ذکر کرده است. برای همين است که خيلی ها عقيده دارند نام فيدل کاسترو بايد از نظر تعداد دفعاتی که به جانش سوء قصد شده، در کتاب رکوردها ثبت شود.
اسکالانته که اخيرا بازنشسته شده، در کتابی با نام "۶۳۸ راه برای کشتن کاسترو" تعدادی از اين نقشه ها را توضيح داده است. کانال چهار بريتانيا نيز فيلم مستندی با همين نام و بر اساس کتاب اسکالانته ساخته که به زودی پخش می شود. نقشه هايی که در اين کتاب به آنها اشاره شده از طرح هايی که به اجرا درآمده و ناموفق بوده تا نقشه هايی که در مرحله طراحی متوقف شده و به اجرا در نيامده را شامل می شود.
در ميان اين طرح ها، نقشه هايی ديده می شوند که به نظر تخيلی می آيند. مثلا در يک مورد ساز مان سيا که از علاقه زياد کاسترو به غواصی در آبهای دريای کرائيب آگاهی داشته، طرح جالبی می ريزد. سيا تعداد زيادی ازحلزون های دريای کارائيب را جمع آوری می کند تا از بين آنها يک صدف بزرگ پيدا کند، صدفی که به ميزان کافی مواد منفجره در آن جا بگيرد. برنامه سيا اين بوده که اين صدف را با مواد منفجره پر کرده و بعد آن را طوری رنگ آميزی کند که در زمان غواصی کاسترو توجه او را جلب کند.
يک نقشه ديگر اين بوده که لباس شنای کاسترو را به يک نوع قارچ سمی آغشته کنند تا او به يک بيماری پوستی شديد دچار شود. اسنادی که در دوره کلينتون منتشر شد نشان می داد که هر دوی اين طرح ها جزو برنامه های سازمان سيا بوده ولی به دلايل عملياتی نهايتا کنار گذاشته شده اند.
در جنگ خليج خوک ها نيز با آنکه سرنگونی دولت کاسترو هدف اصلی بود، اما برنامه مهاجمان ين بود که فيدل کاسترو، برادرش رائول و ارنستو چه گوارا را ترور کنند و از اين طريق به عمر انقلاب خاتمه دهند. دو سال بعد از آن در سال ۱۹۶۳ و درست در روزی که جان اف کندی رئيس جمهور آمريکا ترور شد يک مأمور سيا با يک سرنگ سمی به مأموريت ترور کاسترو اعزام شد اما او نيز ناکام ماند.
يک بار نيز سازمان سيا يکی از معشوقه های سابق کاسترو را راضی کرد که به سراغ او برود و شب وقتی کاسترو خوابيد قرصی سمی را در دهانش قرار دهد. اما کاسترو حدس زده بود که قصد اين زن چيست و هفت تير خودش را به او داده بود تا کار او را راحت کند. اما اين زن هم مثل خيلی های ديگر نتوانسته بود مأموريتش را انجام دهد.
يکی از آخرين سوء قصدهای سيا به ان کاسترو به سال ۲۰۰۰ برمی گردد. کاسترو در آن زمان به پاناما رفته بود و قرار بود در جايی سخنرانی کند. مأموران سيا ۹۰ کيلوگرم مواد منفجره بسيار قوی زير تريبونی که کاسترو قرار بود پشتش بايستد کار گذاشتند. اما مأموران امنيتی شخصی کاسترو در کنترل هايشان اين مواد را پيدا کردند و اين طرح هم به سرنوشت صدها طرح پيشين گرفتار شد.
اما همه طرح های سازمان سيا به اين پيچيدگی نبودند. بعضی از آنها هم طرح های کلاسيک و ساده ای بودند. سيا برای ترور کاسترو به دسته های تبهکار و مافيايی کوبا هم متوسل شد. يک بار قرار بود يکی از هم کلاسی های سابق کاسترو در خيابان به او برخورد کند و در روز روشن اسلحه اش را از جيبش بيرون بياورد و به او شليک کند. يک بار هم قرار بود يک تک تيرانداز در دانشگاه هاوانا به فيدل شليک کند. اما پروژه شليک به کاسترو همان قدر موفق بود که پروژه های مسموم کردن و منفجر کردن او.
با آنکه آمريکا رسما اعلام کرده که ديگر قصد ترور دشمن بزرگش را ندارد، اقدامات احتياطی محافظان کاسترو همچنان به قوت خود باقی است.
اما تمايل شديد آمريکا برای ترور کاسترو و تلاش های فراوان سيا برای اجرايی کردن اين تصميم در نزديک به نيم قرن گذشته، که در نوع خود بی سابقه است، شيوه زندگی فيدل را به کلی تغيير داد. فيدل که در سالهای اول حکومتش به تنهايی در خيابان های کوبا راه می رفت، مجبور شد اين عادتش را کنار بگذارد و به اقدامات امنيتی تن دهد. او در اين سال ها مدام بين بيست مکان مختلف جابجا می شود و ديگر کمتر کسی می داند که کاسترو هر شب کجا می خوابد.
با همه اين ماجراها فيدل کاسترو توانسته از رخت بيمارى بلند شود و از ميهمانش که رييس حزب کمونيست ويتنام است، پذيرايى کند شايد او اينک که ديگر مديريت را به برادرش رائول سپرده از اين پس بتواند رکوردهای ديگری بخصوص در زمينه طول مدت زمامداری بدست آورد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}